㋡ میم مثل مثبت اندیشی نونوچه

چنانچه نیک اندیش باشید خیر و خوشی به دنبالش خواهد آمد

㋡ میم مثل مثبت اندیشی نونوچه

چنانچه نیک اندیش باشید خیر و خوشی به دنبالش خواهد آمد

ازدواج

ازدواج مثل بازار رفتن است , تا پول و احتیاج و اراده نداری به بازار نرو . . .

                                                            

نامردها

انگشت های ظریفت رو حیف سیلی زدن به صورت یک نامرد نکن... روی نامردهای دنیا فقط باید چشم های نازت رو ببندی!!

                                                       

آدرس موفقیت نونوچه ستان

جوجه های نونوچه از اونجایی که مردم نونوچه ستان موفق هستند. یه آدرس براتون گذاشتم تا بیاید رمز موفقیت نونو های جوون رو بدونید چیه!! (هه هه هه هه ما نونو ها همه چیزای خوب رو به خودمون می چسبونیم)



آدرس موفقیت نونوچه ستان : بزرگراه توکل ، بلوار آرامش ، خیابان آزاده
میدان عمل ، مجتمع نشاط ، واحد پشتکار ، پلاک 20 ، منزل خوشبختی

پل

در زندگی باید برای عبور از رودخانه های خروشان سر راهت بیشتر مواقع مجبور میشی خودت پل خودت رو بسازی و روی اون قدم بزنی!!!!



یه شرمندگی:

جوجه های نونوچه شرمنده از بابت غیبتم ... یه مشکلی برام پیش اومده بود که بنده نه سر پیاز بودم نه ته پیاز... شکر خدا الان اینجااااااااااااااااااااام راستی مرسی از بابت این همه comment

سربازی

یکی از جوجه های نونوچه داره میره سربازی تا اون طرف زندگیه سیبیش رو گاز بزنه... شاید طعمش اسیرش کنه و شاید هم نه. اونقدر هام که میگن سربازی بد نیست... بعضیا میگن سربازی راهیه واسه آدم کردن پسرا... اوه اوه اوه دخترا خوشحال نشن. هنوز راهی واسه آدم شدن دخترا رو پیدا نکردن.

برای این جوجه سرباز نونوچه(امیر آقا) آرزوی شاد بودن و نهایت موفقیت رو دارم. اگه شما هم حرف یا گفته ای دارید تو comment برای ایشون بگید.

چاه واسه خودت بکن

هه هه هه هه میگن...

چاه مکن بهر کسی

اول خودت دوم کسی


ولی تو نونوچه ستان میگن...

چاه مکن بهر کسی

ممکنه نفت در بیاد و به جایی برسی



لبخند

به مشکل هایت بخندتا همیشه موضوعی برای خندیدن داشته باشی.

دختر کیلویی چند؟؟

پدربزرگ مثبت اندیش من با یکی از اهالی داهاتمون (نونوچه ستان رو عرض می کنم) سر بالا بودن مهریه بحث می کنه تا اون آقاهه رو مجاب کنه دخترش رو به نرخ روز تعیین کنه. ماجرا رو بخوونید.


دختر کیلویی چند؟؟

پدربزرگم: گوشت گرون میشه. همه هول میکنیم و بیشتر می خریم! مرغ گرون میشه... همینطور! میوه گرون میشه هم همینطور!دختر هم واسه خوشگلی باید مرغ و شیر و میوه بخوره که جون بگیره و خوشگل و ترگل  ورگل بشه دیگه!

اون آقاهه: چی میگی؟؟!!

پدربزرگم: تو تا حالا دیدی که یه دختر 6 ماه گوشت و میوه و شیر نخوره و خوشگل باشه؟! صورتش میشه عین کاغذ مچاله! اون وقت فکر میکنی تا از در خونه بیاد بیرون 100 تا عاشق دلخسته پیدا می کنه؟؟!! عشق مستقیما با گوشت و مرغ و لبنیات نسبت داره. این آفریقایی های گرسنه مادر مرده رو ببین... دیدی تا حالا یه دختر از این آفریقایی های سیاه سوخته گرسنه بره تو هالیوود؟؟ نه خداییش دیدی؟؟!! این دخترای آفریقایی رو اگه بخوای به درد بخورشون کنی که کسی عاشقشون بشه اول باید با تلمبه بادشون کنی! بعد یه اتو بخار بهشون بزنی و بعد 50 کیلو گوشت و مرغ و ماهی و میوه بخوردشون بدی تا بتوونن رو پاشون واستن!

اون آقا: نه بابا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! عجب!!!

پدربزرگم: پس به این قرار میشه یه دختر رو کیلویی حساب کرد. حالا کیلو چند دیگه بستگی به بازار داره! از کیلو یه میلیون بگیر برو بالا. هر چی تغذیه ش خوب باشه... یعنی باباش پولدارتره! دختری هم که باباش پولدار باشه... میشه به عبارتی کیلویی هشت... نه میلیون تومن!

اون آقاهه: پس وقتی یکی میره خواستگاری باید یه ترازو با خودش بره

پدربزرگم: نه جانم احتیاجی نیست. باباهه هر روز همینجوری چشمی دخترش رو باسکول میکنه مضنه میاد دستش

صرفا جهت خنده

داشتم خاطرات فوتیرانی های 2 رو می خووندم   از این خاطره ش خوشم اومد گفتم براتون بنویسم اصلا جنبه مثبت اندیشی نداشت... این post فقط صرفا جهت خنده ست جوجه های نونوچه


آپارتمان سی طبقه

تمام دوستان ما همه خونه هاشون اون بالا بالای تهرانه... ما هم پایین شهری محسوب میشیم. یه روز یکی از دوستا منو یه عده دیگه پایین شهری رو دعوت کرد خونشون... زعفرانیه... ما هم جوناک بهترین لباسارو پوشیدیم. بقیه هم رفته بودند آرایشگاه. منم خسته شدمدیدم همشون آرایشگاهن به جز دوستم شیوا. گفتم...بیا زودتر بریم. اونم اومد. خلاصه شیوا تو آدرسی که پرسیده بود نوشته بود برج فلان طبقه 30 م. ما هم آپارتمان رو پیدا کردیم دیگه ندیدیم چند طبقه ست. با کلی دنگ و فنگ و افاده از جلو نگهبانه رد شدیم رفتیم تو آسانسور دیدم 15 طبقه بیشتر نداره گفتم... شیوا چه جوری بریم طبقه 30م؟؟!!  گفت... راست میگی...آهان آسانسور بغلیه هم 15 طبقه داره شاید این 15 طبقه اوله اونم 15 طبقه ی دوم!!!!!! منم گفتم... ای ول چرا به فکر خودم نرسید( البته فکر کنم اون موقع خون به مغزم نرسید) خلاصه رفتیم اون وری دکمه 15 رو فشار دادیم و آسانسور گفت طبقه ی 15 م!! گفتم... اسکل باید می رفتیم اون وریه دوباره اومدیم پایین با اون یکی رفتیم اونم رفت طبقه 15! اومدیم پایین. همه دوستا اومدن. نگهبانه هم به حالت تاسف نگاهمون می کرد. یکی ازبچه ها گفت... شیوا طبقه چندمه؟؟ شیوا گفت... 30م ولی ما هر چی اینور اونور میریم میره طبقه 15م یکی گفت... دو دسته میشیم. یکی از این آسانسور بره یکی از اونوری!!!!!!!!! ما هم رفتیم اونوری دیدیم دوستمون اونجاست. جریان رو تعریف کردیم. کلی خندید گفت... بابا من گفتم واحد 30م. سر شام رسیدیم خونشونتازه اون دسته دوم نیم ساعت دیگه به چه بدبختی رسیدن


نویسنده:92TAC


شاید ته مثبت اندیشیش میشه یه خنده... اگه خنده نه یه لبخند... اگه هم لبخند نداشت خداییش یه نیشخند که داشت


پارازیت

                                   

  نونوچه با معضل بیکاری و ته مثبت اندیشی                                     

این نه خط خوردگیه... نه چرک نویس... نه یادگاری... نه خاطره... نه دلنوشته...فقط یه پارازیته

سه... چهار ماه دیگه تا کنکور بیشتر نمونده و 7 ماه و 17 روز و نه ساعت و 54 دقیقه و 20 ثانیه از فارغ التحصیلی این جانب میگذره  نمی دونم این دولت نگون بخت چه عایدش میشه که ظرفیت دانشگاه ها رو می بره بالا وقتی نمی توونه برای این همه نیرو کار پیدا کنه

ته مثبت اندیشیش میشه...

یه عالمه معتاد با سواد... دزد با سواد... بیکار باسواد تو جامعه داشته باشیم. اینم کلی کلاس داره

منم بعد از آویزون شدن از این آموزشگاه و اون آموزشگاه و یه میلیون تو رو خدا گفتن ها تصمیم گرفتم واسه جلو گیری از زل زدن به در و دیوار و آمپر پرونی درس بخونم

ته مثبت اندیشیش میشه...

کشتی گرفتن با معضل بیکاری و سر بلند بیرون اومدن از تشک مبارزه

مهم نیست قبول بشم... قبول نشم. اگه هم قبول نشم چیزی رو از دست نمیدم

ته مثبت اندیشیش میشه...

3 ماه سرم الکی و خفن مثبت گرم بوده

فکر کنم این post دیگه قابل فهم بود و دلیل کم ظاهر شدنم رو تو دنیای مجازی  رو توجیح کرد. هم به قیافم می خورد و هم درب و داغون نبود.

ته مثبت اندیشیش هم آمار تراشی این بنده حقیر نونوچه ای بود

                                                   اینم منم... نونوچه جوووووووووون

                                                                              

ای قلب من

نمیدونم این رو کی گفته؟! یادمم نیست کجا خووندمش...


ای قلب من... در انتظار فرصت مناسب بمان

هر چیز در زمان مناسب اتفاق می افتد

شاید باغبان گیاه را در آب غرق کند

ولی درختان جز در فصل مناسب میوه نخواهد داد

از کتاب کیمیاگر

...هرگز از رویاهایت چشم پوشی نکن. منتظر نشانه ها باش.


...وقتی تو واقعا چیزی را بخواهی همه جهان همدست می شود تا تو آرزویت را متحقق کنی.


...هیچ کس نباید از ناشناخته بترسد چون هر انسانی می تواند آنچه را می خواهد به دست آورد و آنچه را که لازم دارد فراهم کند.


...اگر در زمان حال باشی زندگی تبدیل به جشنی دائمی می شود به عیدی بزرگ چون همیشه در لحظه ای که در آن زندگی می کنیم جریان دارد و فقط در آن لحظه.


...آینده به خداوند تعلق دارد و تنها اوست که آن را آشکار می کند.


...راز آینده در زمان حال است. اگر تو به حال توجه کنی آن را بهتر خواهی کرد و اگر حال را بهتر کنی آنچه که پس از آن می آید بهتر خواهد شد. آینده را فراموش کن هر روز را مطابق با قوانین شرع با اعتماد به عنایت خداوند به بندگانش بگذران. هر روز ابدیت را در خود دارد.  

واااااااااااااااااااااااای لو رفتم از اینکه چه کتابایی می خوونم

بروس لی

یه جمله شیرین از ورزشکار همیشه محبوبم   

                   

(تا اونجایی که می توونی نا امیدی رو از بین ببر و همیشه امیدوار باش) 

                                                                                                     بروس لی

Mohandas K. Ghandi

چنان زندگی کن گویا فردا خواهی مرد

چنان فرا بگیر گویا تا ابد زنده خواهی بود


Life as if you were to die tomorrow

Learn as if you were to live forever


Mohandas K. Ghandi

نونوچه و شارلوت

این شارلوت یکی از گوسفندای منه. اون یه بره ناز نازیه.من از شارلوت یاد گرفتم تا به چیزی دل نبندم. این طوری زجر هم نمی کشم. از کسی متنفر نباشم چون نفرت روحم رو مسموم میکنه و امروز اونی رو می خوام که امروز می خوام. فردا شاید اونی رو نخوام که امروز می خواااااااااااااااااااااااااااااام

مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی شارلوت