امروز که از خواب بیدار شدم ... از خودم پرسیدم: زندگی چه می گوید؟!
جواب را در اتاقم پیدا کردم.
پنکه گفت: خونسرد باش.
سقف گفت: اهداف بلند داشته باش.
پنجره گفت: دنیا را بنگر.
ساعت گفت: هر ثانیه با ارزش است.
آینه گفت: قبل از هر کاری به بازتاب آن بیندیش.
تقویم گفت: به روز باش.
در گفت: در راه هدف هایت سختی را هل بده و کنار بزن.
زمین گفت: با فروتنی نیایش کن.
عارفی را دیدند مشعلی و جام آب در دست!
پرسیدند: کجا می روی؟!
گفت:می روم با این آتش بهشت را بسوزانم و با این آب جهنم را خاموش کنم تا مردم فقط به خاطر عشق به او بپرستند
نه به خاطر عیاشی در بهشت و ترس از جهنم!
(جوجه های کاکل زری حالم خوبه ... نگرانم نباشید!!!)
امواج زندگی را بپذیر ... حتی اگر گاهی تو را به قعر دریا ببرد! آن ماهی آسوده که بر سطح آب می بینی مرده است...!
سکوت از نداشتن حرف نیست از بزرگ واریست. برای همین هیچوقت صدای خدا را نمی شنویم!!!
من خدا را دارم ... کوله بارم بر دوش ... سفری می باید ... سفری تا ته تنهایی محض!!!
هر کجا لرزیدی ... از سفر ترسیدی ... فقط آهسته بگو:
من خدا را دارممممممممممم!!!
هر چه امروز داریم تصویر دیروز ذهن ماست... پس به ذهنمان بیاموزیم که تصویر فردای ما را زیبا خلق کند که زندگی زیبا حق ماست!!!
هرگز از بدست آوردن چیزی که حقیقتا می خواهی نا امید نشو
شانس گاهی به انسان کمک می کند اما تلاش همیشه!!!
بزرگترین اقیانوس جهان آرام است... پس آرام باش تا بزرگ شوی!
همیشه صداهای بلند را می شنویم. پر رنگ ها را می بینیم و قشنگ ها را می خوانیم! غافل از اینکه خوب ها ساده می آیند... کم رنگ می مانند و بی صدا می روند.
با افکار زیبا زندگی کن. چون زندگی به اندازه فکرهای تو زیبا می شود
گذشته های دور را ببخش! زیرا نه تنها مانند کفش های کودکی برایت کوچکند... بلکه با آنها از برداشتن گام های بلند عاجزی!
همیشه آخر همه چیز خوب می شود. اگر نشد بدان هنوز آخر آن نرسیده...