چرا مردم می خواهند بدانند تو کجایی هستی؟! چه فرقی به حال آن ها دارد؟! می پرسند: ببخشید حقوق شما چقدر است؟! وقتی کمی یا زیادی حقوق ماهانه یا سالانه تو هیچ دخلی به زندگی آنان ندارد و فقط از روی کنجکاوی هست که می پرسند. اصلا چرا مردم این قدر دوست دارند از داخل زندگی تو اطلاع پیدا کنند؟! بعضی ها روزها وقت صرف می کنند و تماس بر قرار می کنند تا بالاخره پیدا کنند که تو الان چه کار می کنی؟! چقدر پول می سازی؟! دوست دخترت یا دوست پسرت کی هست؟! و خیلی پرسش های دیگر که مردم در پی پاسخ های آن در تو هستند. هر که از جزئیات زندگی دیگران بیشتر مطلع باشد... حرف های جذاب تری در میهمانی ها و نشست های دوستانه دارد.
نونوچه ㋡
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 ساعت 12:22 ب.ظ
وااااااااااااااااااای نونو جونم اره بخدا! باز درست گفتی! اره نونو جونم از جمعه شب ازش خبر ندارم! دلم گرفته خفن!
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای چه بد من اگه از مامانم این همه بی خبر بشام خودم رو از بالای کوه پرت می کنم مرغ عشق جونم برو خودت رو از رشته کوه های زاگرس پرت کن پایین
نونو جونم تو که مثبت اندیشی تشویشقم کن برم ترک دیگه! هی نزن تو سرم!
نمی توونی ترک کنی نانا... ته مثبت اندیشیش اینه که آدامس بجویی که بعد از چند روز به آدامس معتاد میشی... واسه ترک آدامس هم باید دوباره بیای نت این چرخش ادامه دارد
ژئولوژیست
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 ساعت 02:12 ب.ظ
مثه فامیل دور (کلاه قرمزی) که از دور اومده بود یه جای دور... خیلی دور....
سلااااااااااااااااااام نونوچهههههههههههههههههه منم جزو اون دسته از آدمایی م که دوس دارم این چیزا رو بدونم. من به خاطر این دوس دارم که بدونم چون بهتر میتونم طرفم و بشناسم و باهاش راحت تر ارتباط برقرار کنم ولی خیلی ها میپرسن تا یه سوژه ای برای غیبت کردن داشته باشه! ولی باید خوش بین بود. مگه نه جیگلی به وحیده جون اینا سلام میرسونم. فردا میخوام ببینمش میام بازم زودی نونوچه جونم دووووووووووووشمت دالمممممممممممممممممممم
یوووووووووووووووووووووووهوووووووووووووووووووووو جوجه هسته ای خوده خودم
الهییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی پس تو هم جوجه من!!!
این پست حذف میشه به خاطر بعضی از مسائل... خداییش تو این قسمت نمی توونم مثبت اندیش باشم... آخه بعضی ها با سوالات بیخودشون کلافم می کنن شماره سایز پای مادرت و رنگ چشم دختر همسایه ربطی به دوستی نداره
آره خب اصولا همه ی آدما کنجکاون!
دست خودشونم نیس!
بهم سر بزن!
باچه میام!!!
چشم سعی میکنم نونوچه دیگه چی میخوای
تو رو می خوام
وااااااااااااااااااای نونو جونم اره بخدا!
باز درست گفتی!
اره نونو جونم از جمعه شب ازش خبر ندارم!
دلم گرفته خفن!
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای چه بد

من اگه از مامانم این همه بی خبر بشام خودم رو از بالای کوه پرت می کنم
مرغ عشق جونم برو خودت رو از رشته کوه های زاگرس پرت کن پایین
نونو جونم تو که مثبت اندیشی تشویشقم کن برم ترک دیگه!

هی نزن تو سرم!
نمی توونی ترک کنی نانا... ته مثبت اندیشیش اینه که آدامس بجویی که بعد از چند روز به آدامس معتاد میشی... واسه ترک آدامس هم باید دوباره بیای نت
این چرخش ادامه دارد
مثه فامیل دور (کلاه قرمزی) که از دور اومده بود یه جای دور... خیلی دور....
واااااااااااااااااااااااااااااااای عاشق فامیل دورم
میمیرم براش
راستی دندونات چه رنگیه؟
آبی متمایل به راه راه آلوچه ایی
سلاااااااااااااام.خوبی؟

وبت عالیه!
از دوستای کورد زبون عز یزم خواهش میکنم بیان بهم سر بزن و با کامنتاشون خوشحالم کنن
منتطرتان وسم تا باینو ارام نظر بیین.
کورد؟! یا کرد؟!

تبلیغات ممنوع... پیگرد قانونی داره ها
هه هه هه هه اینجا فقط یکی از جوجه ها کرده
تایید
سلااااااااااااااااااام نونوچهههههههههههههههههه




منم جزو اون دسته از آدمایی م که دوس دارم این چیزا رو بدونم. من به خاطر این دوس دارم که بدونم چون بهتر میتونم طرفم و بشناسم و باهاش راحت تر ارتباط برقرار کنم
ولی خیلی ها میپرسن تا یه سوژه ای برای غیبت کردن داشته باشه!
ولی باید خوش بین بود. مگه نه جیگلی
به وحیده جون اینا سلام میرسونم. فردا میخوام ببینمش
میام بازم زودی نونوچه جونم
دووووووووووووشمت دالمممممممممممممممممممم
یوووووووووووووووووووووووهوووووووووووووووووووووو جوجه هسته ای خوده خودم


شماره سایز پای مادرت و رنگ چشم دختر همسایه ربطی به دوستی نداره

الهییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی پس تو هم جوجه من!!!
این پست حذف میشه به خاطر بعضی از مسائل...
خداییش تو این قسمت نمی توونم مثبت اندیش باشم... آخه بعضی ها با سوالات بیخودشون کلافم می کنن
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای بهش سلام گنده برسونیا
منم عاشقتممممممممممممممممممممممممممممم
سلام دوسی
وبت خوشگله
عکساتم باحاله
لینکت میکنم
به ما هم بسر
بوس
اگه تو آدرس دیدی منم می بینم تا بیام بهت سر بزنم
خواستی بیا و مرا ببین
من همچنان پشت نگاه پنجره
پشت دلواپسی دل
پشت قاب انتظار
آمدنت را به تماشا نشسته ام
خواستی بیا
نگران نباش
خواستی بیا نترس ماندن را
اگر هم آمدی
نگران نیستم
زیرا در این قلب شکسته پر آهم
جایی مامنی نخواهی یافت
نه تنها تو
نه تنها هیچ عشق دیگر
هیچ زیبایی
آنچنان غبار بر این شیشه پنجره استوار است
آنچنان این غم لعنتی بر دیوار قلب نرم فشار دارد
می ترسم نرم نرم قلب نازکم را بشکافد
و دیوار سخت خود را جایگزین این تن نهیف قلبم کند
ولی نه غمگین نیستم
نه دیگر نگران نیستم
دیگر هیچ تشویشی ندارم
مطمئنم دیگر عاشق نخواهم شد
مطمئنم دیگر دوست نخواهم ذاشت
شادم دوست نخواهم داشت زیبایی ها
شادم و شادم دیگر فریب زیبایی را نخواهم خورد
زیرا همه زیبایی ها همه خوبیها همه و همه دلربایند
من که دل ندارم
مدت ها مدیدی است
غم آمد
غم رفت
ولی غم تنها نرفت
غم قلب مرا هم برد
نه ...
شاید روزی غم دلش سوخت
دلش سوخت ؟
آری شاید غم هم دل داشت
شاید دلش سوخت و قلب مرا پس آورد
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای کامنتات خیلی طولانیه!!!